اختتام طرح ملی «شناسایی عوامل و موانع توسعه صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد ایران» در گروه پژوهشی اقتصاد جهاد دانشگاهی واحد تربیت مدرس

طرح ملی گروه اقتصاد جهاد دانشگاهی واحد تربیت مدرس تحت عنوان «شناسایی عوامل و موانع توسعه صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد ایران» و به کارفرمایی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با همکاری جهاد دانشگاهی، طی هفت فاز به انجام رسید. به منظور اجرای این طرح، 500 بنگاه صنعتی کشور در پنج استان، تهران، مازندران، خراسان رضوی، کرمان و ایلام مورد پایش قرار گرفت که از مجموع پرسشنامه های تکمیل شده به صورت مصاحبه حضوری با مدیران بنگاه ها، نتایج 486 پرسشنامه مورد تأیید گرفت.
این طرح بیان می کند که کسب و کارهای کوچک و متوسط به عنوان پیشران اقتصاد، نقش قابل توجهی در اشتغالزایی، نوآوری، آموزش نیروی کار، توسعه صادرات، سرمایه گذاری و رشد اقتصادی کشورها دارند. در شرایط کنونی اقتصاد جهانی بسیاری از کشورها با اقدامات مختلف حمایتی، سیاست تقویت و توسعه این بنگاهها را دنبال می کنند. در سالهای اخیر اهمیّت و نقش کسب و کارهای کوچک و متوسط در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه رو به افزایش بوده است. در دو دهه گذشته با ظهور فناوری های جدید در تولید و ارتباطات، تحولاتی در قابلیّت های واحدهای صنعتی، روش های تولید و توزیع و ساختار تشکیلاتی بنگاهها پدید آمده که عموماً بر کسب و کارهای کوچک و متوسط افزوده است.
بنا به گزارش منتشر شده از این پژوهش، در فصل اول گزارش ابتدا به نقش اقتصادی کسب و کارهای کوچک و متوسط در اقتصاد جهانی و ایران پرداخته و در ادامه اهمیّت این دسته از کسب و کارها در اقتصاد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و نیز سهم آنها در تولید ناخالص داخلی، ارزش افزوده و اشتغال کشورها مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل دوم پس از شناخت ادبیات مرتبط با رشد بنگاهها و تبیین استراتژیها و الگوهای توسعه محور در این بخش، با شناسایی شاخصهای کلیدی مرتبط با عملکرد کسب و کار، وضعیت صنایع کارخانه ای ایران در هر کدام از این شاخص ها مورد سنجش قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه می شود. فصل سوم گزارش به شناسایی پاسخهای سیاستی کشورهای عضو OECD به اثرات بحران بر فعالیّت کسب و کارهای کوچک و متوسط می پردازد. در انتهای این بخش نیز با بهره گیری از اطلاعات پرسشنامه ای به دست آمده از 486 کارگاه صنعتی خرد، کوچک و متوسط به اثرات وقوع تحریمهای اقتصادی و مالی (به عنوان یک شوک منفی و برونزا) بر عملکرد این دسته از بنگاهها پرداخته و مهمترین راهکارهای اتخاذ شده توسط مدیران کسب و کار برای حفظ و بقای کسب و کارشان مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در فصل چهارم پس از مروری اجمالی بر مبانی نظری تامین مالی به مهمترین فاکتورهای سمت عرضه و تقاضا در تامین مالی کسب و کارهای کوچک و متوسط پرداخته می شود. در این بخش بطور تفصیلی مهمترین فاکتورهای موثر بر چگونگی ایجاد ارتباطِ بین بنگاهها و نظام بانکی، با تمرکز بر سمت عرضه و تقاضا مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در انتها نیز با بهره گیری از اطلاعات پرسشنامه ای به دست آمده از کارگاه های صنعتی خرد، کوچک و متوسط، وضعیت جاری تامین مالی این دسته از کسب و کار، چالشهای پیشروی آنان از حیث ایجاد ارتباط با سیستم بانکی و نحوه پاسخگویی به تقاضای تامین مالی آنان و نیز اولویت های پیشروی در هزینه کرد منابع مالی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
در فصل پنجم با مروری بر ادبیات موجود در رابطه با نقش مولفه های موثر بر ظرفیت سازی اشتغالزایی در این دسته از بنگاهها به بررسی مهمترین شواهد آماری موجود در اقتصاد کشورهای عضو OECD میپردازد. همچنین ابعاد قانونی و سیاستی ایجاد اشتغال –با تاکید بر بخش کسب و کار- در اسناد، قوانین بالادستی و سیاستگذاری های کلان کشور در طول چند دهه اخیر مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در انتهای این بخش نیز با استفاده از اطلاعات پرسشنامه ای به دست آمده از کارگاههای صنعتی خرد، کوچک و متوسط، وضعیت این دسته از کسب و کار از حیث ظرفیتهای اشتغالزایی، محدودیتهای پیشروی و مشوق های لازم در جهت به کارگیری نیروی کار جدید مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل ششم پس از مطالعه ادبیات موضوع و فراهم آوردن درکی دقیقتر از روابط نوآوری و عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط، سیاستها و برنامه های اجرایی گروهی از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را مورد بررسی قرار گرفته است. سرانجام در فصل هفتم در راستای بررسی سیاستگذاری عمومی در بخش کسب و کارهای کوچک و متوسط، سیاست های مورد نظر در کشورهای اروپایی به عنوان مورد موفقی از سیاستهای منسجم مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین چشم انداز سیاستگذاری های موجودِ اروپا در زمینه کسب و کارهای کوچک و متوسط و نتیجه گیری از مباحث مطروحه، ارائه می شود. در بخش انتهایی فصل با بهره گیری از اطلاعات پرسشنامه ای، وضعیت قوانین و سیاستهای به کار گرفته شده از سوی دولت را از حیث کارآیی و اثربخشی بر عملکرد و فرآیند توسعه این دسته از کسب و کار بررسی نموده است.
نظر شما :